سيد يونس اردبيلي
-
-
نام پدر :محمدتقي
شهر محل سکونت :----
درجه علمی :
مذهب : شيعه
ملیت : ايراني
تخصص :
-
-
مقدمات
سيد محمدتقي اردبيلي (پدر)
آيتالله سيد مرتضي خلخالي
سطح
ــــــــ
خارج فقه و اصول
آيتالله سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي
آخوند ملامحمدكاظم خراساني
آيتالله ميرزا محمدتقي شيرازي
شيخ الشريعه اصفهاني)
-
-
آثار مرتبط:
-
-
استاد حوزه
مرجعيت شيعه
سرپرستي حوزه نجف)
فعاليتها:
وعظ و ارشاد
اقامه نماز جماعت
تدريس و تأليف
همكاري با آيتالله كاشاني در ملي شدن صنعت نفت
مبارزه عليه طاغوت با صدور اعلاميه و افشاگري
دفاع از شعائر اسلامي
قيام مردم مشهد عليه رژيم)
-
-
1.فروعات علم اجمالي در اصول فقه
2.دوره كامل فقه استدلالي
3.صلوة مسافر
4.رسالهاي در ترتب
5.وجيزة المسائل
- اساتيد
-
آخوند سيد محمدكاظم خراساني
سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي
ميرزا محمدتقي شيرازي
شيخ فتحالله شيخ الشريعه اصفهاني
ملاقربانعلي زنجاني
-
- آيتالله سيد يونس اردبيلي، از فقهاي مبارز و برجسته خراسان، در سال 1293 هـ .ق برابر با 1253 خورشيدي در بيت دانش و فضيلت در اردبيل ديده به جهان گشود. او در نوجواني، مقدمات زبان و ادبيات فارسي و عربي و بعضي دروس حوزوي را با عشق و علاقه، در نزد پدرش سيد محمدتقي اردبيلي و برخي از اساتيد اردبيل از جمله سيد مرتضي خلخالي فرا گرفت. سرعت فراگيري و تيزهوشياش بهگونهاي بود كه تعجب و شگفتي خانواده و اساتيد خود را برانگيخت. سپس آوازه حوزه علميه زنجان و دانشوران نامدارش، موجب شد تا سيد يونس، راهي آن ديار شده و چندي از دانش و معرفت آن فرزانگان بهرهمند گردد. سيد يونس در سال 1318 هـ .ق به عتبات مقدسه در عراق رفت و با خوشهچيني از خرمن علم و ايمان دانشوران بزرگ و فرهيخته نجف چون سيد محمدكاظم يزدي، آخوند ملا محمدكاظم خراساني، ميرزا محمدتقي شيرازي، شيخالشريعه اصفهاني و ملا قربانعلي زنجاني روح و جان خويش را بارور و سيراب ساخت. اقامت ايشان در عتبات 30 سال به طول انجاميد و در اواخر اقامتش عازم كربلا شد و به محضر ميرزا محمدتقي شيرازي راه يافت و چندي جرعهنوش انديشههاي ناب آن فقيه مجاهد، كه رهبري انقلاب عراق را عهدهدار بود، شد. وي پس از مدتي، از سوي ميرزا به سرپرستي حوزه نجف منصوب شد.مراجعت به ايرانآن فقيه عاليقدر، سپس به دليل بيماري چشم، ناچار به ايران بازگشت. ايشان ابتدا به زادگاهش اردبيل رفت و هفت سال به تدريس و رسيدگي به امور شرعي و اجتماعي مردم پرداخت. سپس در سال 1314 هـ .ق راهي خراسان شد و در جوار بارگاه ملكوتي حضرت امام علي بن موسيالرضا(ع) به انجام وظيفه پرداخت.آيتالله سيد يونس اردبيلي در شرايطي كه اختناق به اوج خود رسيده و ارزشهاي ديني در معرض تاخت و تاز بود؛ همراه ديگر مراجع بزرگ خراسان به دفاع از شئونات مذهبي پرداخت.روحانيان برجسته مشهد، با ارسال تلگراف به رضاخان، اقدامات ضد ديني و فشار بر روحانيان را محكوم كردند؛ ولي رضاخان نهتنها به تلگراف علما توجهي نكرد، بلكه با به خاك و خون كشاندن اجتماع مردم در مسجد گوهرشاد، تمام علمايي كه تلگراف را امضا كرده بودند، دستگير و زنداني كرد! سپس آنان را به تهران انتقال داد و مدتي در اتاقكهايي فلزي كه هيچ منفذي نداشت زنداني كرد. آيتالله اردبيلي، در مدت حبس و بازجويي، جسارت و شهامت بسياري از خود نشان داد و بيمحابا به رئيس تأمينات گفت: «ما از حبس نميترسيم، يك سال و دو سال باشد، هر چقدر باشد، نه از شاه ميترسيم و نه از كسي ديگر».در پي دستگيري ايشان و ديگر همراهانش، موج وسيعي از خشم مسلمانان، در داخل و خارج پديد آمد. علما و شيعيان هند، نيز با اجتماع در برابر سفارت ايران در هند، نفرت خود را از بازداشت علما ابراز و به كاردار و سركنسول ايران هشدار دادند كه اگر براي آزادي علما اقدامي نشود، حكم به تكفي رضا شاه خواهند داد. در پي اين تهديد و اعتراضهاي داخلي، رضاخان مجبور به آزادي علما شد. آيتالله اردبيلي نيز در اواخر سال 1314 هجري شمسي از زندان آزاد و به اجبار، راهي اردبيل شد.امام خميني، بارها شخصيت ممتاز آيتالله سيد يونس اردبيلي را ستوده و ايشان را در زمره مراجع مبارز اخير شيعه و مايه افتخار، معرفي كرد. پس از شهريور 1320 خورشيدي و سقوط رضاخان، آيتالله اردبيلي بار ديگر به مشهد مقدس بازگشت. و مدارس علوم ديني را كه شديدتر از هر جاي ديگر، مورد تهاجم قرار گرفته بود و شرايط آشفتهاي داشت، با همكاري علما، سر و سامان داده و رونقي ديگر بخشيد. با آمدن ايشان به مشهد، بار ديگر بيت ايشان، محل تصميمگيريهاي سياسي و مذهبي مشهد شد. اين فقيه زاهد، در نهضت ملي كردن صنعت نفت با آيتالله كاشاني همكاري داشت و خدمات ارزنده فرهنگي، اجتماعي بسياري انجام داد. آيتالله يونس اردبيلي در بعد اخلاقي و معنوي نيز خصوصيات ويژهاي داشت. او اسوه زهد و تقوا، ايمان و جهاد و غيرت و شجاعت بود. آن فقيه مبارز سرانجام، پس از عمري تلاش و خدمت، بر اثر كسالت، در سال 1337 خورشيدي برابر با 1377 هـ .ق جان به جانآفرين تسليم كرد. پيكر وي ضمن تجليل و تشييع باشكوهي در حرم مطهر رضوي(ع) به خاك سپرده شد.
